آن قدر بی‌صدا و خموش از ترانه‌ای

حِس می‌كنم شكسته و بی‌آشیانه‌ای

آقا شنیده‌ام پِی مركب دویده‌ای

پای ، نیمه‌ی شب، چی كشیده‌ای؟

با پنجه زهر بر جگرت چنگ می‌زند

با لكّه‌های خون به لبت رنگ می‌زند

گیسو سفید، قدّ كمان، بین بستری

آقا چه قدر پیر شدی. شكل مادری

اشك فراق در نگهت موج می‌زند

دلواپس یتیمی موسی بن جعفری

چشم بقیع منتظر مقدمت شده

تو آخرین امانت شهر پیمبری

حالا به یاد خاطره‌ دست بسته‌ات

گریان برای غربت زهرا و حیدری

آتش گرفت خانه‌ات امّا كسی نشد

در بین شعله كُشته‌ دیواری و دری

دشمن برای قتل تو شمشیر می‌كشید

قلب نبی ز غصه‌ تو تیر می‌كشید

پیغمبر خدا به كجا بود.كربلا.

آنجا كه خون ز فاجعه تصویر می‌كشید

وقتی سر حسین به نیزه بلند شد

كلّ سپاه نعره‌ تكبیر می‌كشید

علی صالحی


کربلایی محمد مهدی محمدی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شرکت falkco غَيث وبلاگ شخصی من مبل اداري و خانگي دستگاه تصفیه آب با قیمت مناسب در شهر گناوه Jimmy سلامت و نشاط در خانواده ها با(ir salamat) فروشگاه اینترنتی ایران میز فروش دستگاههاي فلزياب